دانشکده منابع طبیعی
مجله منابع طبیعی ایران (منتشر نمی شود)
57
2
2004
09
22
An Invesntigation of Instantaneous Peak Geomorphologic and Geomorphoclimatic Unit and Gray Hydrographs Ability in Navrood Watershed
بررسی کارایی آبنمود واحد لحظه ای ژئومورفولوژیک ، ژئومورفو کلیماتیک و آبنمود واحد گری در حوزه آبخیز معرف ناورود
25386
FA
محمود حبیب نژاد
روشن
میر خالق ضیا تبار
احمدی
حجت الله گنج
خانلو
Journal Article
1970
01
01
The study of relations between morphologic characteristics of basins and their hydrologic response is one of the important issues in the science of hydrology. Geomorphologic instantaneous unit hydrograph (G.LU.H) and Geomorphoclimatic instantaneous unit hydrograph (GcJ.U.H) and GRAY
unit hydrograph are some results of the efforts in this field in order to evaluate the efficiency of these models in determination of the shape and ordinates of direct runoff hydrograph, Navrood representative basin in southwest ledge of Caspian Sea in west of Gillan Province was considered.
Database of 6 events of rainfall-runoff in non-melting seasons was collected. Ordinate of unit
hydrograph and direct runoff hydrograph were calculated by using the above models for selected events, separately. The results show that G.LU.H and Gc.LU.H models in comparison with GRAY model are better fit for use in determination of peak discharge in direct runoff hydrograph but there is no significant difference among them in determination of time to peak, base time and volume of direct runoff. In addition, Gc.LU.Hmodel in comparison with GJ.U.H is of a higher efficiency for determination of the ordinates of direct- runoff hydrograph especially in cases with less peak discharge
بررسی ارتباط بین ویژگی های مورفولوژی حوزه های آبخیز با عکس العمل هیدرولوژیک آنها از مباحث اساسی علم هیدرولوژی است . روش های آبنمود واحد لحظه ای ژئومورلوژیک ، ژئومورفوکلیماتیک و آبنمود واحد گری از نتایج کوشش ها در این زمینه است . به منظور ارزیابی کارایی مدل های یاد شده در تعیین شکل و ابعاد جریان خروجی حوزه معرف ناورود واقع در حاشیه جنوب غربی دریای خزر در منطقه غرب گیلان به دلیل داشتن آمار و اطلاعات کامل انتخاب شد . اطلاعات پایه ای مربوط به 6 واقعه متناظر (بارش- روان آب) در فصول غیر برفی جمع آوری شد. مختصات آب نمود واحد و آبنمود جریان سطحی برای وقایع انتخابی توسط مدل های یاد شده به طور جداگانه محاسبه شد. نتایج نشان داد که مدل های ژئومورفوکلیماتیک و ژئومورفولوژیک در براورد دبی اوج سیلاب در مقایسه با مدل گری قابلیت انطباق بالاتری دارند . لیکن بین مدل های یادشده در ژئومورفوکلیماتیک در مقایسه با مدل ژئومورفولوژیک به منظور باز سازی آبنمود خروجی به ویژه با دبی اوج نسبتا پایین ، بیشتر است .
دانشکده منابع طبیعی
مجله منابع طبیعی ایران (منتشر نمی شود)
57
2
2004
09
22
Daily Sediment Estimation Using Dynamic Modeling in
Kasilian Watershed
تخریب رسوب روزانه با استفاده از مدلسازی دینامیک در حوزه آبخیز کسیلیان
25387
FA
سید حمید رضا
صادقی
علی
نیکپور
سید علی ایوب
زاده
Journal Article
1970
01
01
Soil erosion, transportation of eroded material and sedimentation cause many problems in the
hydrologic cycle of watersheds. Study of different stages of erosion and the recognition of control
methods is very important in planning and managerial activities . Extended studies have been
conducted in qualitative and quantitative evaluation of soil erosion, transportation and sedimentation.
Dynamic models known as time variant or memory models are those related to time and therefore,
time parameter plays an important role in system output. Dynamic models can be developed using
daily precipitation, water and sediment discharge collected during a specific period.
In the present study, the Kasillian watershed with an area of 6878ha located in forest region of
northern Iran, having considerable precipitation, discharge and sediment data, was selected. Initially,
the available precipitation, water and sediment discharge data for the period from 1970 to 1998 were
collected, refined and analyzed. Then, appropriate models were extracted using the concept of
dynamic modeling and subsequently the pertinent models were recognized based on the coefficient
of determination and estimation error criteria. The results indicated that the monthly classification of
the data led to achievement of better outputs as compared with those obtained from either no
classification or seasonally made groups. It was also found out that the daily sediment was not
affected by the precipitation, sediment and water discharge occurred respectively before ten, nine
and ten days. In other words the data belong to events previous to days before the mentioned time
could not affect the output of the models. It was also implied that the daily discharge highly affects
sediment concentration during the same day. The coefficient of determination and error percentage
of estimation in all the suggested models were respectively higher and less than 0.80 and 40% which
may verify the application of such models in daily sediment estimation in the study area.
از جمله روشهایی که برای تخمین مقدار تولید رسوب یک حوزه به کار مقدار مدل های (Dynamic Models) هستند که برای اولین بار در ایران این تحقیق استفاده شده است . متغییر های اینگونه مدل ها وابسته به زمان بوده و تاثیر هر یک از عوامل موثر در تولید رسوبات را بر اساس زمان وقوع نشان می دهد. در فرایند مدلسازی دینامیک ، حوزه آبخیز معروف کسیلیان با مساحت 6878 هکتار ، واقع در مناطق کوهستانی و جنگلی شمال ایران و دارای اطلاعات و آمار بارندگی ، دبی و رسوب ، مورد استفاده قرار گرفت . در این خصوص کلیه آمار اطلاعات مربوط به بارش ، دبی و رسوب روزانه طی سالهای 1349-تا 1377 جمع آوری ، پالایش و آنالیز گردید . سپس با استفاده از مفهوم مدل سازی داینامیک و با کمک نرم افزارهای exel و spss مبادرت به تهیه و استخراج مدل های مناسب گردید . فرایند مدل سازی دینامیک برای کلیه داده ها به صورت یکجا و دسته بندی فصلی و ماهانه آنها و در اشکال معادلات خطی و غیر خطی صورت گرفت . در مجموع ، تجزیه و تحلیل های آماری نتایج به دست امده نشان داد که تقسیم بندی ماهانه و فصلی وقایع ، منجر به دستیابی به روابط برتر در بین معادلات به دست آمده شده است .
رسوب روزانه حوزه کسیلیان از حداکثر تا رسوب روزانه نه ، بارش ده و دبی ده روز متمادی پیشین تاثیر پذیرفته و وقایع روزهای پیش از آنها تاثیر معنی داری بر تولید رسوب روز مورد نظر نداشته اند . همچنین تاثیر دبی روز واقعه بر مقادیر دبی رسوب بیشتر از سایر متغییرها بوده است . نتایج نشان می دهد که در ماه های فروردین ، شهریور ، مهر، دی ، بهمن مدل های غیر خطی و در سایر ماه ها مدل های خطی برازش بهتری با داده ها داشته اند. ضریب تبیین اغلب معادلات به دست امده در مدل های پیشنهادی بیش از 80/0 و خطای تخمین آنها در حد دامنه مورد قبول وقایع تصادفی و زیر 40 درصد بوده و اذا کاربرد مدلسازی دینامیک در براورد رسوب روزانه را تایید می نماید .
دانشکده منابع طبیعی
مجله منابع طبیعی ایران (منتشر نمی شود)
57
2
2004
09
22
A Sensitivity Study of some Hydrologic Empirical Methods
for Estimating Flood Peak as Related to Drainage Area in
Watersheds in Iran
بررسی حساسیت تعدادی از روش های تجربی هیدرولوژیکی در براورد دبی اوج نسبت به سطح حوزه در برخی از حوزه های آبخیز ایران
25388
FA
محمد
مهدوی
علی اکبر
جمالی
سید علی ایوب
زاده
مهدی وفا
خواه
Journal Article
1970
01
01
Design flood is an indispensable criterion in many water projects. Unfortunately , many of developing
countries including Iran are faced with lack of sufficient recorded hydrologic data. Thus, in order to cope
with data scarcity and study ungauged catchments, application of developed empirical models based on other
gauged catchments is a common strategy used by hydrologists . The present research work is an effort to
evaluate a number of ten general empirical models for flood estimation with different return periods. The
models include: Dicken, Creager, Gray, Bremner, Waitt, Inglis, Cramer, Murphy, Ocornell and Cooley. The
models have been tested in the major Iranian watersheds namely the Caspian Sea basin, the Persian Gulf and
Oman Sea watersheds, the Uromia Lake watershed and the Central Deserts catchments . The results highlight
that the Bremner Model is best for shorter return periods in Caspian Sea watershed whereas Murphy Model
can act better as a general model over there. In the Persian Gulf and Oman Sea watersheds, the Dicken Model
with an exponential form shows better results. However for short return periods the Gray model is better. In
Uromia Lake watershed-all models except Gray are applicable. In the watersheds of the Central Deserts, for
shorter return periods the Murphy Model gives better results whereas for longer return periods Cramer is the
most suitable. The present study shows that the most suitable range for study area varies from 1400 to 2400K.m2
داده ها و اطلاعات مشاهده ای برای بررسی و پیش بینی وقایع هیدرولوژیکی بسیار مهم و اساسی بوده و در منطقه ای که به طور مرتب و از دیر باز ثبت شده باشند ، در سازه های کنترل و تخفیف خسارت سیل استفاده می شود . بسیاری از حوزه های آبخیز ایران با عدم وجود یا کمبود داده های هیدرولوژیکی روبه رو بوده و به همین دلیل برای محاسبه دبی اوج سیلابی از فرمول های تجربی استفاده می شود که در کشورهای دیگر ارایه شده است . بدون واسنجی استفاده از رابطه ها خطای زیادی ایجاد می کند که در مواقعی خطرناک و گاهی موجب صرف شدن هزینه های بی مورد در ساخت سازه های آبی می شود . با توجه به این موضوع در این تحقیق ده مدل تجربی برای حوزه های آبخیز بزرگ و اصلی ایران واسنجی شد . ضرایب مناسب برای هر مدل به دست آمد و مناسب ترین و نامناسب ترین مدل های هم برای هر حوزه با حداقل کردن مجموع مربعات دبی اوج مشاهده ای و تخمینی معرفی شده . این بررسی ها نشان داد که در حوزه دریای خزر در دوره بازگشت های کمتر (2،5،10)مدل تجربی برمنر مناسب بوده ولی در بیشتر دوره ها مدل تجربی مورفی مناسب بوده است . در حوزه خلیج فارس و دریای عمان مدل تجربی دیکن که به شکل توانی است به طور کلی مناسب تر بوده است و مدل گری برای دبی اوج سیلابی دارای دوره بازگشت های پایین (2،5،10 ) در حوزه های آبخیر ایران مناسب تر بوده . در حوزه دریاچه ارومیه تمام مدل ها به جز مدل گری و سپس مدل برمنر مناسب بوده . در حوزه کویرهای مرکزی ایران مدل مورفی برای دوره بازگشت های پایین تر (10،5،2) مناسب و مدل کرامر در دوره بازگشت های بالاتر (100،50،25) مناسب بوده است . عموما مدل رگرسیونی توانی برای تخمین دبی اوج از سطح حوزه ها برای کل حوزه ها ی ایران مناسب تر بوده و برای چهار حوزه به تفکیک و جداگانه مدل رگرسیونی درجه سه مناسب بوده است . از بررسی حساسیت سطح سطح در برآورد دبی اوج مشاهده می شود که برای تخمین درست تری از دبی اوج با روابط تجربی در کل کشور بهتر است این روابط در حوزه هایی با سطح بین 2400،1400 کیلومتر مربع استفاده شود .
دانشکده منابع طبیعی
مجله منابع طبیعی ایران (منتشر نمی شود)
57
2
2004
09
22
A Determination of An Appropriate Monthly Water Balance
In Small Watersheds of Iran (Case Study: Eastern
Azarbayejan And North of Khorasan
تعیین مدل بیلان آبی مناسب ماهانه در حوزه های آبخیز کوچک کشور ( مطالعه موردی : استان آذربایجان شرقی و شمال خراسان )
25389
FA
محمد
مهدوی
مریم
آذرخشی
Journal Article
1970
01
01
Monthly discharge is one of the most important factors to be considered in designs and hydrological
works. Some basins are not equipped with needed hydrometric equipment. In such a case average
monthly discharge could be estimated from regional monthly water balance models of representative
basins. These models are of two types: P and PE. In P type the only input is precipitation and
whereas PE type the input series are precipitation as well as potential evapotranspiration. In this
study, PE type models were used in 12 basins in the semi-arid climate of Azarbayejan as well as
North of Khorasan province in Iran. Following collection of data in temperature, precipitation and
average monthly discharge in these basins , the potential evapotranspiration was calculated using
Thomthwait formula.
Remaining parts of water balance equation including: Actual evapotranspiration, soil moisture
supply of basin in each month and later months are estimated from Thomthwait model .Then, by
regarding the logical relation ship between parameters, the regression relationships between various
parameters in water balance are established. The models are analysed at 5% confidence level. The
results of the tstudent-test showed that diffrence between observed and estimated runoff, from
models, was not significant and thus by using the monthly water balance models, the series for mean
monthly discharge could be generated.
یکی از عواملی که در طراحی سازه ها و کارهای آبی اهمیت ویژه دارد ، دبی متوسط ماهانه حوزه می باشد . با توجه به نبود وسایل و تجهیزات آب سنجی در بسیاری که حوزه ها ، می توان با استفاده از مدل های بیلان آبی ماهانه دو نوعند : مدل های نوع P که ورودی آنها فقط بارش متوسط ماهانه است و مدل های نوع PE استفاده شده است . مطالعه در اقلیم نیمه خشک و در 12 حوزه در منطقه آذزبایجان و شمال خراسان صورت گرفته است . پس از تهیه داده های دما ، بارش و دبی متوسط ماهانه حوزه ها ، توان تبخیر تعرق متوسط ماهانه از رابطه تونت وایت محاسبه شد . سایر بخش های معادله بیلات مانند تبخیر و تعرق واقعی ، جریان ورودی به آب زیر زمینی ، ذخیره رطوبتی خاک و ذخیره رطوبت خاک حوزه در ماه قبل از طریق مدل تورنت وایت برآورد شده است . سپس با توجه به روابط منطقی ، معادلات رگرسیون بین پارامتر های مختلف بیلان آبی محاسبه شد . این مدل ها ذر سطح اعتماد 5 درصد مورد آزمون و تجزیه و تحلیل قرار گرفتند . نتایج به دست آمده از آزمون t استیودنت بیانگر آن است که اختلاف بین دبی متوسط ماهانه برآورد شده از مدل ، با دبی متوسط اندازه گیری شده در سطح اعتماد 5 درصد از نظر آماری معنی دار نیست و با استفاده از مدل های بیلان آبی ماهانه می توان رواناب ماهانه حوزه های فاقد آماری را برآورد نمود .
دانشکده منابع طبیعی
مجله منابع طبیعی ایران (منتشر نمی شود)
57
2
2004
09
22
Influence of Bramble (Rubus fructicosus L.) Cover on Survival and Growth of Beech (Fagus orientalis) Seedlings During the Second Year of Plantation
تاثیر پوشش تمشک روی زنده مانی و رشد نهال های راش در سال دوم پس از کاشت
25390
FA
مسعود
طبری
کامبیز
اسپهبدی
سیف ا..
صباغ
Journal Article
1970
01
01
Effect of bramble (Rubus fructicosus L.) on some characteristics of oriental beech (Fagus orientulis
Lipsky) seedlings was studied in a 700m2 canopy gap of beech stand, located in the north of Iran. For
this purpose, in the center of the gap, two treatments with 3-year-old man-made seedlings were
examined at four replications. In each replication, 36 seedlings were planted with 50cm x 50cm
spacing . In one treatment, removal of bramble and at the other one, keeping of bramble (control) was
conducted. The results, at the end of the second growing season (after plantation) revealed that
seedling survival was greater in control (71%) than in bramble-cut area (46%). Shoot growth was not
statistically different in the two treatments (22.0 em and 23.4 em, respectively). Vitality was affected
by the treatments where near to 80% and 60% of seedlings, respectively with bramble and without
bramble, were in moderate to good condition while the rest were slightly to severely paled .
Generally, it can be deduced that in the relatively-opened canopy of beech stands, during the 2nd
year of plantation, survival as well as vitality and shoot growth are not declined under bramble cover.
In case of obtaining similar results, through repetition of such investigations in different beech
stands, avoidance of practice of bramble cleaning during the first two years can be recommended,
and the costs thus avoided .
اثر پوشش تمشک ( Rubus fructioncosus L.) روی برخی ویژؤگی های نهال راش
( Fagus orientalis LIPsky) در حفره تاج پوشش نسبتا باز یک راشستان در شمال ایران مطالعه شد . برای این منظور در مرکز یک حفره با مساحت حدود هفت آر ، بعد از پاکتراشی رستنی ها ، دو تیمار با نهال های دست کاشت سه ساله راش ، در چهار تکرار 36 تایی ، به فواصل کاشت 50× 50 سانتی متر ، مورد آزمایش قرار گرفت . در این تیمار مبادرت به آزاد کردن نهال های راش از بوته های تمشک شد و در تیمار دیگر نهال های راش زیر بوته های متراکم تمشک نگه داشته شد ( تیمار شاهد ).
نتایج تحقیق در انتهای فصل رویش سال دوم آشکار کرد که نرخ زنده مانی نهال های راش در عرصه های دخالت نشده (17 درصد) بیشتر از آنها در عرصه های دخالت شده ( 46 درصد) بود (05/0 > p) . رویش طولی نهال ها در دو تیمار ( به ترتیب 4/18 و 17 سانتی متر) از نظر آماری تفاوتی نشان نمی داد . کیفیت شادابی نهال ها تحت تاثیر تیمار های فوق قرار گرفت ، طوری که حدود 80 درصد و 60 درصد نهال ها به ترتیب در عرصه های واقع شده در زیر تمشک و آزاد شده از تمشک دارای شادابی خوب تا متوسط بقیه نسبتا تا شدیدا رنگ پریده بود .
به طور کلی از نتایج این تحقیق استنتاج می شود که در حفره های نسبتا باز جنگل راش ، تا سال دوم پس از کاشت ، نرخ زنده مانی و رویش طولی و کیفیت شادابی نهال های راش واقع در زیر پوشش تمشک تنزل نمی یابد . با تکرار این تحقیق در رویشگاه ای مختلف راش و در صورت حصول نتایج مشابه ، شاید بتوان توصیه کرد که در چنین حفره هایی از اجرای از اجرای عملیات هزینه بر آزاد کردن نهال های دست کاشت راش تمشک در طی این دوره اجتناب شود .
دانشکده منابع طبیعی
مجله منابع طبیعی ایران (منتشر نمی شود)
57
2
2004
09
22
Determinimgthe Most Suitable Shade Rate for Producing
Beech (Fagus orientalis Lipsky) Seedlings in a Mountain
Nursery
تعیین مناسب ترین شرایط سایه برای پرورش نو نهال های راش ( Fagus orientalis LIPsky) در نهالستان کوهستانی اوریملک سنگده
25391
FA
کامبیز
اسپهبدی
مسعود
طبری
Journal Article
1970
01
01
In order to determine the most suitable shade rate for producing beech (Fagus orientalis Lipsky)
seedling in a mountainous nursery, three wooden shelters with shade levels of 33,50, and 60% as
well as one with full light were examined in a completely randomized block design with four
replications. It was carried out in Urimelk nursery (located at 1550 meter altitude) , of Farim forest
coinpany, north of Iran.
This study indicated that after one growing season, effect of shade on survival rate was greater than
90%. Difference among hight growths was significant too. Hight growth increased with increasing
light, but shade levels did not produce significant differences in growth of collar diameter
به منظور تعیین مناسب ترین میزان سایه برای پرورش نونهال های راش( Fagus orientalis LIPsky) دریک نهالستان کوهستانی ، اثر سه تیمار سایه 33 ، 50، 60 درصد به همراه یک تیمار نور کامل با چهار تکرار ، در قالب طرح بلوک های کاملا تصادفی روی نهال های یک ساله گونه یاد شده ، مورد آزمایش قرار گرفت نتیجه این بررسی در پایان یک فصل رویش نشان داد که اثر تیمارهای مختلف سایه روی زنده مانی نونهال های راش ( در سطح 01/0 >p ) و روی ارتفاع آن ( در سطح 05/0 >p ) معنی دار است ، ولی اثر آن روی قطر یقه معنی دار نیست . کمترین نرخ زنده مانی ( به مقدار 63 درصد ) در نور کامل مشاهده شد و زنده مانی در سه سطح سایه 33 ،50 ،60 درصد بیش از 90 درصد بوده است . ارتفاع نونهال ها ، با کاهش سایه ( افزایش نور)، افزایش یافت . با توجه به کاهش قابل توجه زنده مانی در نور کامل ، استقرار سایبان هایی با سطح 33 تا 66 درصد برای پرورش نونهال های راش در نهالستان های کوهستانی نتیجه مناسبی را به دنبال خواهد داشت . این تحقیق بر روی نهال های یکساله راش به عمل آمده و جهت پایش تغییرات نتایج ، نیاز به ادامه آن تا زمان انتقال به عرصه اصلی می باشد .
دانشکده منابع طبیعی
مجله منابع طبیعی ایران (منتشر نمی شود)
57
2
2004
09
22
A Comparison of Forest Stand Quantitative Factors in
Protected and Nonprotected Areas in Arasbaran Forests
مقایسه ویژگی های کمی توده های جنگلی دو منطقه حفاظت شده و غیر حفاظتی ارسباران
25392
FA
احمد
علیجانپور
محمود
زبیری
محمدرضا مروی
مهاجر
نصرت ا...
ضرغام
جهانگیر
فقهی
Journal Article
1970
01
01
In this research, a part of forest stand in two protected and nonprotected areas have been compared
for quantitative factors. Initially the similarity of these stands using aerial photographs in 1: 20000
scale of 1968 was studied and the similar stands were chosen. Then 92 line samples with a network
size of 150 x 300 m in nonprotected parts of stand are sampled out and compared with other 92 line
samples recorded from protected areas. From quantitative factors, basal area of stand and number of
trees perhectare were determined. The number of trees and basal area in protected area was
significantly higher than that in nonprotected forest stands.
در این تحقیق بخشی از توده های جنگلی دو منطقه حفاظت شده و غیر حفاظتی منطقه ارسباران از نظر ویژگی های کمی مورد مطالعه و مقایسه قرار گرفتند . ابتدا تشابه توده های مورد بررسی به وسیله عکس های هوایی سال 1347 به مقیاس 20000: 1 بررسی شد و توده های جنگلی مشابه انتخاب شدند . سپس 92 خط نمونه با شبکه آماربرداری 300 × 150 متر از توده های جنگلی کمی سطح مقطع برابر سینه و تعداد در هر هکتار درختان بررسی شده که تعداد در هر هکتار و سطح مقطع برابر سینه توده های جنگلی منطقه حفاظت شده ارسباران به طور معنی داری بیشتر از توده های جنگلی منطقه غیر حفاظتی است .
دانشکده منابع طبیعی
مجله منابع طبیعی ایران (منتشر نمی شود)
57
2
2004
09
22
The Effects of n-3HUFA on the Osmotic Stress Resistance
of Postlarval Fenneropenaeus indicus
تاثیر اسیدهای چرب بلند زنجیره امگا 3 در افزایش مقاومت بچه میگوهای سفید هندی در برابر تنش اسمزی 1 و2
25393
FA
قباد آذری
تاکامی
امید
طبیعی
مهدی
شکوری
ناصر
آق
Journal Article
1970
01
01
This study was conducted to determine the resistance of Fenneropenaeus indicus to osmotic stress.
PL-l of Fenneropenaeus indicus were reared for 15 days on Artemia urmiana nauplii enriched with
various levels of n-3HUFA. On days lOan 15, their resistance to somotic stress, transfer from 33 ppt
to 0 and 6 ppt, for 30 and 60 minutes were analyzed. In PL-IO and PL-15, Postlarvae fed with
Artemia containing 33/8 mg/g DW n-3 HUFA and DHNEPA ratio of 2/5, had a significantly higher
resistance in 80% and 100% reduced salinity (P<OO.O I). Also, there is positive and significant
correlation observed between DHNEPA ratio in Artemia and osmotic stress resistance (Oppt) in PLIO
(r=0.99, P<0.05) and PL-15 (r=0.96, P<O.OI). On the other hand, a significant crrelation was
found between the osmotic stress resistance of PL-I 0 in 6 and 0 ppt for 30 minutes as well as the
survival recorded in five days later in each tank (r=0.87, P<0.05; r=0.85, P<0.05). It is concluded that
resistance to osmotic to osmotic stress is a rapid, inexpensive and valuable quality indicator for
postlarval penaeidae shrimp .
در این پژوهش مقاومت بچه میگوهای سفید هندی در برابر اسمزی بررسی شده . بچه میگوهای یک روزه ( PL-1) حاصل از تکثیر مولدین وحشی میگوی سفید هندی به مدت 15 روز با ناپلیوس های غنی شده آرتمیا ارومیانا با سطح های مختلف از اسیدهای چرب بلند زنجیره امگا 53 تغذیه شدند . در روزهای 10 و 15 پرورش مقاومت بچه میگوها با انتقال یکباره آنها از شوری 33 در هزار پرورش به شوری 6 و0 در هزار ، در دو دوره زمانی 30 و 60 دقیقه ای مطالعه شد . نتایج این تحقیق نشان میدهد که تغذیه بچه میگوهای سفید هندی با آرتمیای غنی شده با سطح 8/33 میلی گرم بر گرم وزن خشک آرتمیا n-3HUFA و نسبت دکوزاهگزنوئیک اسی 6 ( DHA: 22: 6N-3) به ایکوزاپنتانوئیک اسید
( EPA : 20:5N-3) معادل 5/2 موجب افزایش مقاومت بچه میگوها در برابر کاهش 80 درصد و 100 درصد شوری می شود . همچنین بین نسبت DHA به EPA در آرتمیای غنی شده و مقاومت بچه میگوها در تنش اسمزی ( شوری 0 در هزار) در ( P<0/05، r =0/99) و ( P< 0/01 ، r=0/96) رابطه مستقیم و همبستگی معنی دار وجود دارد . از سوی دیگر بین مقدار مقاومت PL-10 در برابر تنش اسمزی ( شوری 6 درهزار و شوری 0 در هزار ) به مدت 30 دقیقه و بازماندگی به دست آمده در پایان آزمایش در تیمارهای مشابه رابطه همبستگی معنی داری برقرار است ( P<0/05 ، r=0/85 و P<0/05، r=0/87) . این نتایج نشان میدهد که بررسی مقاومت بچه میگوها به کمک اندازه گیری مقدار بازماندگی آنها در برابر در برابر تنش حاصل از کاهش شوری یک شاخص سریع ، ارزان و قابل قبول و در مطالعات مربوط به نیازهای غذایی و همچنین در کنترل کیفی بچه میگوها است .
دانشکده منابع طبیعی
مجله منابع طبیعی ایران (منتشر نمی شود)
57
2
2004
09
22
The Effect of Cold Storage on the Quality of Cultured
P. Indicus and Sea P. Semisulcatus
تاثیر زمان نگاهداری در سردخانه در کیفیت میگو پرورشی ( P.indicus) و دریایی
( P.semisulcatus) 1و2
25394
FA
سهراب
معینی
عبدالرحیم
پذیرا
Journal Article
1970
01
01
In this research work the effect of cold storage on the quality of cultured and sea shrimp from Persian Gulf
was investigated for 120 days. According to a time schedule, the samples were tested for changes in their
organoleptic properties, total count of bacteria, pH, Total Volatile Nitrogen (TVN) and Peroxide value
(pv). The Results indicated that taste, smell, flavour and colour of cultured shrimp remained natural for 90
days with its bacterial count dropping from 2.49x103 to 7.7xlO l colonies/g. But after 120 days of cold
storage pH and TVN increased from 7 to 7.7 and 14.4 to 31 mg/lOOg. respectively. After 60 dyas of cold
storage pv increased from 1.7 to 2.7 milliequiyalents/ 1000 gr., then started to break down. The results for
sea shrimp indicated that taste, smell, falvour and colour remained natural only for 30 days. After 120
days of cold storage, total bacterial count and pH changed from 2.21xl04 to 2.01xl02 colonies/gr., and 7.1
to 7.9. whereas, after 60 days of cold storage TVN changed from 25.2 to 31 mg/l00gr with pv increasing
from 1.9 to 3.1, then starting to break down. After,20 days in cold storage pv was reduced to 2.4
milliequivalents/ 1000gr.
در این تحقیق اثر زمان نگهداری در سرد خانه بر روی کیفیت میگو پرورشی و دریایی خلیج فارس به مدت 120 روز بررسی شد . بر روی نمونه های آزمایشی چشایی ، شمارش کلی باکتری ها ، PH،TVN و PV بر اساس یک برنامه زمانبندی شده انجام گرفت . نتایج به دست آمده از این آزمایش ها نشان داد که میگو پرورشی به مدت 90 روز دارای طعم ،بو ، مزه و رنگ طبیعی بود و تعداد باکتری های آن از 3^10 ×49/2 کلنی به 1^ 10 × 7/7 کلنی در گرم ، PH از 7 به 7/7 و TVN از 4/14 به 31 میلی گرم در صد گرم در مدت 120 روز تغییر نمودند. پراکسید ،نمونه ها پس از 60 روز نگاه داری در سردخانه از 7/1 به 7/2 میلی اکی والان در کیلو افزایش یافتند و پس از آن شروع به شکسته شدن نمود . نتایج این آزمایشها بر روی میگو دریایی نشان داد که این میگو فقط به مدت 30 روز دارای طعم ، مزه ، بو و رنگ طبیعی بود. در مدت 120 روز نگاهداری در سردخانه تعداد باکتری ها و PH آن بترتیب 104× 221 به 102× 01/2کلنی در گرم و 1/7 به 9/7 تغییر نمود . اما پس از 60 روز نگاه داری در سرد خانه مقدار TVN آن از 2/25 به 31 میلی گرم در صد گرم و PV از 9/1 به 1/3 میلی اکی والان در کیلو افزایش یافت . پس از شروع به شکسته شدن نمود و پس از 120 روز نگاه داری در سردخانه مقدار آن به 4/2 میلی اکی والان در کیلو افزایش یافت . پس از آن شروع به شکسته شدن نمود و پس از 120 روز نگاهداری در سرد خانه مقدار آن به 4/2 میلی اکی والان در کیلو رسید .
دانشکده منابع طبیعی
مجله منابع طبیعی ایران (منتشر نمی شود)
57
2
2004
09
22
Application of Regression Models in Estimation of
Urban Runoff PoIIution Load
کاربرد مدل های رگرسیونی در براورد بار آلودگی رواناب شهری
25395
FA
نعمت ا..
خراسانی
افسانه
شهبازی
مجید
سرتاج
کاظم
نصرتی
Journal Article
1970
01
01
A large amount of rain water is transferred to reception mainstreams (e.g. surface and ground water)
in urban areas due to the increased impermeable surfaces. Urban catchment's water that is produced
by precipitation or snow melting is considered as one of the most important non-point pollutants.
In this investigation, having discretely sampled the output drainage in 13 precipitation events in one
of Isfahan catchments during autumn/winter, 2002/2003, 10 qualitative/quantitative parameters were
measured to assess the general quality. Modulating the drainage pollution amount (using multivariate
statistics) nitrates, total suspended solids, chemical oxygen demand and average discharge factors
were considered as the main regression factors. Modulating input data through which a regression
model of the least error (0.009) and the highest correlation coefficient (0.998) was designated to
assess the amount of output drainage pollution. Input parameters of the model were total suspended
solids and chemical oxygen demand. To assess the model accuracy, error indices were estimated
using two data groups that was not which included in modulating which indicated the qualification of
the model for the next stage. Using this model, total pollution amount of output drainage can be
calculated for future events through measuring two inputparameters. Also, another regression model
was presented based on precipitation characteristics, which can be readily used, but of less accuracy,
These results can be useful for water resource managers, urban programmers and those responsible
for environment to control Zayande Rood River pollution, maintain environmental circumstances
and carry out reasonable urban catchment management.
در نواحی شهری ، در نتیجه افزایش سطوح نفوذ ناپذیر ، حجم زیادی از بارندگی به صورت رواناب به منابع پذیرنده ( شامل آب های سطحی و زیر زمینی) انتقال می یابد . به طور کلی منظور از رواناب های شهری آب هایی است که در سطوح شهری در اثر بارش و یا آب حاصل از ذوب برف تولید و با توجه به حمل زیاد بار رسوبی از مهمترین منابع آلوده کننده آب ها محسوب می گردد. در این تحقیق با نمونه گیری لحظه ای از رواناب خروجی یکی از حوزه های شهر اصفهان در 13 رخداد بارندگی در فصل های پاییز و زمستان 1381 و اندازه گیری 10 پارامتر کیفی و کمی رواناب به بررسی کیفیت رواناب پرداخته شد . به منظور مدل سازی بار آلودگی رواناب با استفاده از تکنیک های آماری چند متغییره چهار فاکتور اکسیژن خواهی شیمیایی ، کل جامدات معلق ، نیترات و دبی متوسط جریان بعنوان عامل های اصلی برای ورود به مدل رگرسیونی شناخته و مدل رگرسیونی مناسب به کمترین خطا ( 009/0) و بیشترین ضریب همبستگی ( 998/0 ) برای براورد بار آلودگی رواناب خروجی ارایه شد . پارامترهای ورودی به پارامترهای کل جامدات معلق و اکسیژن خواهی شیمیایی بود . در مرحله بعد به منظور صحت مدل با استفاده از داده های دو رخ داد که در مدل شرکت داده نشدند ، معیارهای خطا براورد شدند که همگی دال بر کفایت و صحت مدل به دست آمده بود . با کمک این مدل می توان با اندازه گیری دو پارامتر ورودی مدل کل با آلودگی رواناب خروجی را در رخدادهای آتی براورد نمود . همچنین مدل رگسیونی دیگری بر اساس ویژگی های بارش ارایه شد که استفاده از آنها بسیار راحت تر و ساده می باشد ولی از دقت کمتری برخوردار است .
دانشکده منابع طبیعی
مجله منابع طبیعی ایران (منتشر نمی شود)
57
2
2004
09
22
A Study of the Feasibility of the Use of Lignocelluosic, Bagasse
and Kenaf Fibers in the Manufacture of Fiber-Polypropylene
Composites
بررسی امکان استفاده از الیاف لیگنوسلولزی ( باگاس و کنف) در ساخت چند سازه های الیاف- پلی پروپیلن 1و2
25396
FA
علی نقی
کریمی
مهدی
روحانی
داود
پارساپژوه
قنبر
ابراهیمی
Journal Article
1970
01
01
In order to study the feasibility of the use of Lignocellulosic fibers in the manufacture of fiberpolymer
composites, two types of these materials namely, kenaf and bagasse were mixed with
polypropylene at 10,20,25 and 30 percent by weight. 2% MAPP was used as the compatibilizerand
1% DCP was used as the promoting interfacial agent. The results indicated that tensile strength,
elongation at break and impact energy application declined whereas tensile modulus and hardness
increased as compared with pure polypropylene. From the two filler types, kenaf fibers had better
improved properties of composite materials. But this difference was not significant. Due to
processing convenience and good dispersion in the polymer matrix of bagasse fiberes, use of this
material is recommended. Regarding a lack of significant difference in the reduction of properties
due to an increase in filler content from 10% to 30% and the increase in tensile modulus as well as
hardness, a 30% fiber content is recommended for application purposes.
به منظور بررسی امکان استفاده از الیاف لیگنوسلولزی در ساخت چند سازه ها الیاف – پلی پروپلین در این تحقیق دو نوع الیاف کنف و باگاس با نسبت های 10 ، 20 ، 25 ، 30 درصد وزنی با پلی پروپلین مخلوط شدند . از MAPP ( پلی پروپلین اصلاح شده با انیدریدمالئیک) به عنوان ماده سازگار کننده به مقدار 2 درصد وزنی الیاف در تمامی ترکیب ها استفاده شد . همچنین از DCP ( دی کومیل پروکسید) نیز به عنوان عامل افزایش سطح مشترک به مقدار 1 درصد وزنی الیاف استفاده شده است . نتایج حاصله نشان داده اند که مقاومت کششی ، تغییر طول در مرحله شکست و مقاومت به ضربه با افزودن الیاف لیگنوسلولوزی کاهش و مقادیر مدول الاستیسیته و سختی افزایش یافته اند . الیاف کنف نسبت به الیاف باگاس خواص بهتری را در ماده مرکب حاصل موجب شدند . ولی این اختلاف معنی دار نبود . بعلت سهولت فراوانش و آماده سازی الیاف باگاس و همچنین پخش و پراکنش راحت تر آن در شبکه پلیمر ، استفاده از آن توصیه می گردد . با توجه به معنی دار نبودن کاهش خواص بر اثر افزایش مقدار الیاف از 10 درصد به 30 درصد و افزایش مدول الاستیسته و سختی با افزایش درصد الیاف ، مقدار 30 درصد باگاس برای مقاصد عملی پیشنهاد می گردد .
دانشکده منابع طبیعی
مجله منابع طبیعی ایران (منتشر نمی شود)
57
2
2004
09
22
The Effects of Preservative Materials and Impregnation
Processes on Physical Properties of : Eucalyptus camaldulensis
تاثیر مواد و روشهای حفاظتی بر روی خواص فیزیکی چوب اکالیپتوس کاملدولنسیس
( Eucalyptus camaldulensis)
25397
FA
راه علی بیات
کشکولی
داود پارسا
پژوه
Journal Article
1970
01
01
گرده بینه ها از گونه دست کاشت اکالیپتوس در نور آباد ممسنی تهیه شدند و به قطعات
100× 7×7 سانتی متر تبدیل شدند و تا رطوبت زیر 20 درصد خشک شدند . برای تحقیق طرح آزمایشی کرت های خرد شده انتخاب شد . سه روش اشباع شامل بتل ، روپینگ و روپینگ مضاعف و سه ماده حفاظتی همراه با نمونه های شاهد به کار گرفته شد . یک ماده حفاظتی کرئوزوت و دو ماده دیگر محلول در آب بودند که بر اساس استاندارد AWPA و PH مناسب ساخته شد . نتایج بدست آمده حاکی از این است که آغشته کردن چوب باعث عکس العمل درونی چوب و عناصر چوبی می شود . هم کشیدگی کلی نمونه های تیمار شده کاهش پیدا نموده است . روش کرئوزت این اثر را بیشتر موجب شده شده است . این به معنی تثبیت ابعاد چوب بر اثر اشباع با مواد مختلف است . اتصالات عرضی مواد حفاظتی با عناصر چوبی و توالی دو مرحله ای خشک کردن و بسته شدن منحنی هیسترس و حجیم کنندگی غیر قابل برگشت از علل آن است . وزن مخصوص نمونه های تینار شده با مواد حفاظتی در مقایسه با نمونه های شاهد پایین تر است ، بخصوص در مورد تیمار روپینگ مضاعف ، کرم ، فلوئور ، ارسنیک ، این کاهش بارزتر است . علل آن می تواند وجود ترک های جزیی در روی چوب ، ترک های میکروسکوپی ( شکست لایه میانی ، جداشدگی لایه های دیواره ...) افزایش بعد غیر قابل برگشت و تورم عناصر چوبی ، تنش خشک کردن دو مرحله ای ، شستشوی غیر منتظره باشد . روش های ملایم تر مانند روپینگ و مواد با فرایت کمتر نظیر کرم ، مس و ارسنیک نسبت به سایر مواد ارجح است .
دانشکده منابع طبیعی
مجله منابع طبیعی ایران (منتشر نمی شود)
57
2
2004
09
22
Decision Making for Selection of Suitable Location for
Plywood and Veneer Manufacturing Units in Iran
تصمیم گیری برای تعیین مکان های مطلوب استقرار واحدهای صنعت تخته چندلا و روکش در ایران
25398
FA
مجید
عزیزی
سعید
امیری
محمد مدرس
یزدی
Journal Article
1970
01
01
The objective of this paper is to develop a method for selecting the most suitable location for
establishing a wood industry unit. Decision making is examined within the framework of benefits,
opportunities, costs, and risks (BOCR), called the merits of the decision. A hierarchy is developed to
prioritize the BOCR in itself, while Analytic Hierarchy Process ratings approach is applied to
evaluate the hierarchy. It is recognized that benefits, opportunities, costs and risks are often not
emphasized proportionately when making a decision. In fact, it is vital to design a decision
supporting system to evaluate them in terms of the values attached to by decision-making person or
organization. A control hierarchy is then created and prioritized using the AHP to evaluate the
"control criteria" of the system. There are a total of 18 control criteria in the system each controlling
a decision network evaluated while using the Analytic Network Process (ANP). This method was
applied for a real case in Iran. There were six potential locations, or in fact alternatives found for the
decision network. The final synthesis of the system indicates Baneh in the province of Kurdistan as
the best choice available.
نتخاب بهترین گزینه برای استقرار واحدهای صنایع چوب ( تخته چندلا و روکش ) در کشور ایران هدف این مقاله است . محل استقرار واحدهای تخته چندلا و روکش بر اساس برنامه ریزی علمی و منطقی انتخاب نگردیده و منجر به وسعه نیافتگی در زمینه این صنعت شده است . برای تصمیم گیری ، شاخص های موثر بر سودها ، هزینه ها ، موقعیت ها ، و ریسک ها تقسیم شده اند و این شاخص ها تحت تاثیر عوامل کلی اقتصادی ، اجتماعی , محیطی قرار دارند . سلسله مراتب ارایه شده برای شاخص های مذکور و عوامل کلی از اصول روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی و فرایند تحلیل شبکه پیروی می کند . در مجموع 18 زیر شاخص برای چهار سلسله مراتب تعریف شده است . 6 گزینه با توجه به شاخص ها الویت بندی گردیدند . نتایج نشان می دهد در ارتباط با شاخص ها ، موقعیت ها ، و سودها امتیاز بالاتری نسبت به هزینه ها و ریسک دارند . همچنین شهرستان بانه ( استان کردستان ) از نظر شاخص های سودها و موقعیت ها بالاترین الویت را به دست آورده است و در کل کطلوب ترین انتخاب برای استقرار واحدهای تخته چندلا و روکش محسوب می گردد .
دانشکده منابع طبیعی
مجله منابع طبیعی ایران (منتشر نمی شود)
57
2
2004
09
22
A study on the Properties ofLocaIONP/OMG Deinked Pulp in
Comparison With Local CMP Pulp
بررسی ویژگیهای های خمیر جوهرزدایی شده کاغذهای روزنامه و مجله باطله داخلی در مقایسه با خمیر CMP داخلی
25399
FA
علی
قاسمیان
علی اکبر
عنایتی
حسین
رسالتی
K.L.pinder
Journal Article
1970
01
01
Randomized samples have been prepared from local Old Newspaper (ONP) and Magazine
(OMG) with their specified mixtures having been repulped, deinked and subsequently
bleached with hydrogen peroxide. Three levels of paper mix (100, 70/30 and 50150 percent
of ONP/OMG), 2 types of chelating agent (DTPA, EDTA), and 3 levels of calcium ions
(1,1.5 and 2%) have been studied as variable parameters. Brightness values of the deinked
pulps, before and after bleaching, and optical and mechanical properties of bleached deinked
pulps have been measured and compared with local hardwood CMP pulp.
The results have shown that although the brightness ofCMP pulp is higher but its mechanical
properties are lower than deinked pulp at similar freeness. Normalization results have shown
that the deinking treatment using 50150 ONP/OMG, EDTA and 1% calcium ion charge won
the highest score or the best optical - mechanical properties as compared to local hardwood
CMP pulps. As a result , it can be predicted that the bleached deinked pulp prepared under
optimum conditions as indicated in this research, can be used as a mixture furnish with local
CMP for making newsprint paper.
از کاغذهای روزنامه و مجله باطله موجود در کشور، نمونه هایی به صورت تصادفی تهیه ونسبت به تهیه خمیر کاغذ ، جوهرزدایی و رنگ بری آنها اقدام شد . نمونه های آزمونی با استفاده از 3 سطح اختلاط کاغذهای روزنامه و مجله باطله ( 50-5 ، 70-30 ، 100-0 درصد )، دو نمونه ماده کیلات کننده ( EDTA و DTPA) و سه سطح مقدار مصرف یون کلسیم ( 1،5/1،2 درصد وزنی) تهیه شدند درجه شفافیت خمیرهای بازیافتی در مراحل قبل و بعد از رنگبری و خواص مکانیکی آنها بعد از رنگبری اندازه گیری شد و با نتایج اندازه گیری های مذکور در مورد خمیر CMP داخلی مقایسه گردید . نتایج حاصل نشان داد که اگرچه خمیر نوع خمیر ، عمدتا کمتر از خمیرهای بازیافتی است . محاسبه نرمال سازی نشان داد که تیماری که در آن از مخلوط 50-50 استفاده شد ، در مقایسه با سایر تیمارها و نیز خمیر CMP داخلی ، دارای بالاترین امتیاز و به عبارت دیگر بهترین ترکیب خواص نوری و مکانیکی می باشد . لذا خمیر بازیافتی تحت شرایط مذکور به خوبی می تواند به صورت مخلوط با خمیر CMP داخلی تولید کاغذ روزنامه به کار می رود .
دانشکده منابع طبیعی
مجله منابع طبیعی ایران (منتشر نمی شود)
57
2
2004
09
22
An Introduction of Flora and Phytogeographical Elements of
Khanchay Watershed in Tarome-olya of Zandjan
معرفی فلور و عناصر رویشی حوزه آبخیز خانچای در طارم علیای زنجان
25400
FA
احمد
موسوی
Journal Article
1970
01
01
The Khan-chay watershed in Tarome-olya of Zandjan province with an area of 20243 hectares is
located in the north of Zandjan. The lowest and highest altitudes range from 400 to 2763 meters
above sea level. The mean annual precipitation varies from 700mm at the top of the mountains to
200mm in Ghezel-uzan river area.
For a floristic study of the area plant spacimens were collected and identified. The life forms as well
as geographical distribiutions of the species were determined. Flora in this region include 57
families, 195 genera and 310 species. The larger families are Compositae (45 species), Papilionaceae
(37 species), Graminae (34 species), Labiatae(25 species) and Rosaceae (20 species) , respectivly.
One hundred and eighty nine species are new records for the flora of Khanchay.
Life forms include Hemicryptophytes (56.8%), Therophytes (12.6%), Chamaephytes (11.6%),
Phanaerophytes (11%), Crytophytes (7.7%) and one semiparasite specimen. Phytogeographical
elements in this region were determined as: 71/3% Irano-Turanian, 8/7% Irano-Turanian and EuroSiberian,
5/5% Irano-Turanian and Mediterranean, 4/5% Irano-Turanian, Mediterranean and EuroSiberian,
3% Cosmopolite, 1/6% Irano-Turanian, Mediterranean and Saharao-Sindian, l/3% Eurosiberian
and /3% Irano-Turanian and Saharao-Sidian.