دانشکده منابع طبیعیمجله منابع طبیعی ایران (منتشر نمی شود)55220020622-مطالعه خاک شناسی منطقه طالقان با روش ژئومرفولوژی17299FAعلیسلاجقهمحمدجعفریفریدونسرمدیانJournal Article19700101به منظور انجام مطالعات خاک شناسی‘ روش های متفاوتی از سوی متخصصان مختلف ارائه شده است که از آن جمله می توان به روش های زمین شناسی‘ ژئومرفولوژی‘ ارزیابی خاک ها و اراضی و روش آمایش سرزمین اشاره کرد. در این مطالعه به منظور بررسی خاک شناسی منطقه طالقان با روش ژئومرفولوژی‘ شش زیر حوزه در بالا طالقان‘ میان طالقان و پایین طالقان طوری انتخاب شدند که هر دو زیرحوزه تقریباً مقابل هم و در جهت جغرافیایی عکس قرار داشتند. سپس با استفاده از عکس های هوایی و بازدیدهای صحرایی‘ نقشه رخساره های ژئومرفولوژی هر شش زیرحوزه تهیه و اقدام به حفر پروفیل خاک و مطالعات خاک شناسی گردید. مطالعات ژئومرفولوژی نشان می دهد که تقریباً تمامی شش زیرحوزه از واحد کوهستانی تشکیل شده (البته زیرحوزه هایی مثل زیرحوزه شهرک طالقان دارای تپه ماهور و ... نیز می باشند) و فرایندهای فرسایش و تخریب مشتمل بر فرسایش آبی و هوازدگی فیزیکی و به صورت جزئی شیمیایی در آن حاکم اند که در نتیجه رخساره های متعددی را ایجاد کرده اند. نتایجی که از نتیجه آزمایشگاهی نمونه های خاک پروفیل حفرشده به دست آمده‘ نشان می دهد که روش ژئومرفولوژی با دقت بالایی می تواند مرز خاک های متفاوت را از یکدیگر تفکیک کند.https://ijnr.ut.ac.ir/article_17299_f0042df397504b3a69bc28bbc51457d0.pdfدانشکده منابع طبیعیمجله منابع طبیعی ایران (منتشر نمی شود)55220020622-تعیین شدت فرسایش بادی در منطقه کاشان با استفاده از مدل بیابان زایی17300FAغلامرضازهتاییانحسناحمدیمحمدرضااختصاصیرضاجعفریJournal Article19700101Erosion is a phenomenon during which soil and sediment materials are transferred by such damaging factors as water and wind. The type of erosion, of course, is different in various climates. As an example, in wet and semi-wet areas, water erosion is more likely than wind erosion. In turn, wind erosion is the main reason for damaging and transferring soil and sediment materials in arid and semi-arid zones, which can cover talented lands and bring about indispensable damage to land administrators. Wind erosion in arid zones is one of the most important processes of desertification, which is considered in different forms and in various models. One of-the main methods is FAO-UNEP method, which is considered the most complete and comprehensive method for desertification up to now. However, analysis made on the wind erosion process showed that some of its criteria had deficiencies that were reviewed, and some of them, that were suitable for studying area were selected and applied. Another method that was presented for evaluating the intensity of desertification is ICD, in which more attention is paid to special conditions of the area biomes. An analysis made on this method indicated that the number of criteria considered for evaluating the wind erosion were not sufficient, and due to small scale of the method (1:250000), the available criteria were evaluated qualitatively and in the overall form. From the analysis made on both methods, suitable factors were selected in order to determine the intensity of the region’s wind erosion, giving value to each of the standards and sub-factors in the form of a desertification model. After determining working units (geomoprphologic fades), all criteria and sub-factors were evaluated in each fades and then across the region. Among the whole area understudy(616.81km2), about 118.2km2 (19.16 percent) was found to be in very high class, about 316.81 km2 (51.36 percent) in high class and 181.8km2 (29.48 percent) in middle class intensity of wind erosion.فرسایش بادی در مناطق خشک‘ یکی از مهمترین فرایندهای بیابان زایی است که در مدل های مختلف بیابان زایی به صورت های متفاوت به آن پرداخت شده است. یکی از مهمترین روش ها‘ روش FAO-UNEP است. این روش یکی از کاملترین و جامع ترین روش های مبارزه با پدیده بیابان زایی است که تاکنون در جهان ارائه شده است‘ ولی براساس تجزیه و تحلیلی که بر روی فرایند فرسایش بادی در این روش صورت گرفت‘ برخی از معیارهای این روش دارای نواقصی بودند که مورد بررسی قرار گرفتند و برخی دیگر از معیارهایی که مناسب منطقه مورد مطالعه بودند‘ انتخاب و مورد استفاده واقع شدند. روش دیگری که برای ارزیابی شدت پدیده بیابان زایی ارائه شده‘ روش طبقه بندی نوع و شدت بیابان زایی در ایران (ICD) است که در این روش به علت منطقه ای بودن‘ به شرایط خاص بیوم های منطقه توجه زیادی شده است. البته با توجه به تجزیه و تحلیلی که بر روی این روش صورت گرفت‘ تعداد معیارهای درنظر گرفته شده برای ارزیابی فرسایش بادی کافی نبوده و با توجه به کوچک مقیاس بودن روش (1:250000) معیارهای موجود بیشتر به صورت کلی و کیفی مورد ارزیابی قرار گرفتند. در این تحقیق‘ مطابق تجزیه و تحلیلی که بر روی روش های مورد بحث انجام شد‘ سعی گردید تا معیارها و زیرعامل های موثر در فرسایش بادی شناسایی شده و مناسب ترین آنها انتخاب و در نتیجه شدت فرسایش بادی منطقه با توجه به ارزش دهی به هریک از معیارها و زیرعامل ها در قالب یک مدل بیابان زایی تعیین می شود. بعد از تعیین واحدهای کاری (رخساره های ژئومرفولوژی)‘ کل معیارها و زیرعامل ها در هر یک از رخساره ها و سپس در کل منطقه مورد ارزیابی قرار گرفتند که در نتیجه آن کل منطقه مورد مطالعه (81/616 کیلومترمربع)‘ حدود 2km 2/118 (16/19%) در کلاس بسیار شدید‘ حدود 2km 81/316 (36/51%) درکلاس شدید و حدود 2km 8/181 (48/29%) در کلاس متوسط قرار گرفت.https://ijnr.ut.ac.ir/article_17300_62bf20c0ab77a7091d2f5b1ca13ae6e5.pdfدانشکده منابع طبیعیمجله منابع طبیعی ایران (منتشر نمی شود)55220020622-بررسی عملکرد شبکه پخش سیلاب موغار اردستان در تغذیه مصنوعی سفره های آب زیرزمینی17301FAجعفرکیاحیرتیسعیدسعیداسلامیانحسینخادمیامیرحسینچرخابیJournal Article19700101Floodwater spreading system is an efficient and appropriate method for optimization of runoff utilization, particularly in arid and semirid regions. Beside the reduction of flood damages, this technique is also useful for artificial recharge, rangeland rehabilitation, and desertification control. The objective of this research was to evaluate the efficiency of Moghar floodwater spreading system which was designed and performed for artificial recharge of groundwater and for improving groundwater quality in the region. First, data on piezometric wells were collected. Then, infiltration rate as well as the physical properties of both sediments deposited in different strips and those of the natural soil of the area were determined. Groundwater samples from different irrigation wells as well as the flood water entered the system were taken and their chemical characteristics were evaluated. The results indicated that more than 100,000 tons of fine sediments with mean thickness of 43 cm and mostly containg silt-sized particles were deposited in the system. From the frist to fifth strip, the amount of sand content in the sediments decreased whereas the clay content increased. Consequently, the infiltration rate decreased from 1.35 cm/h in the first strip to 0.65 cm/h in the fifth one. Due to the formation of a thick and dense crust in different strips, their infiltration rate is not high. The second time flooding occurred in 1375 and seems to have had the highest influence on rising the groundwater level. Reduction of infiltration, evaporation of a very good quality floodwater, overuse of groundwater resources by farmers particularly in dry seasons, and the occurence of recent severe drought lowered the efficiency of this system. It seems that a great portion of water entering the system would be lost through evaporation if no measure is taken for reducing the floodwater turbidity. In conclusion it is highly recommended that an integrated watershed management system is implemented in the area in order to reduce the turbidity of floodwater, which in turn increases the profitabity of the system.یکی از راه حل های کارآمد و مناسب برای بهینه سازی استفاده از روناب به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک‘ استفاده از شبکه های پخش سیلاب است‘ که ضمن کاهش خسارات ناشی از سیل‘ در تغذیه مصنوعی سفره آب زیرزمینی‘ احیای مراتع وبیابان زدایی موثر است. هدف از این تحقیق‘ بررسی عملکرد شبکه پخش سیلاب موغار در تغذیه مصنوعی و نقش آن در بهبود کیفیت سفره آب زیرزمینی منطقه اردستان است. با مطالعه آمار سطح آب زیرزمینی چاه های مشاهده ای در منطقه‘ آزمایش های نفوذپذیری و نمونه برداری از رسوبات برجای مانده در نوارهای پخش سیلاب و خاک های طبیعی منطقه پخش و نیز اندازه گیری ویژگی های شیمیایی نمونه سیلاب در نوارهای پخش سیلاب و چاه های موتوری منطقه مورد مطالعه مشخص گردید که طی چهارنوبت آبگیری در نوارها‘ بیش از 100000 تن رسوبات ریزدانه با متوسط ضخامت 43 سانتی متر که عمدتا ذرات سیلت می باشند‘ در پنج نوار انباشته شده است. از آنجایی که مقدار شن رسوبات از نوار اول تا پنجم کاهش و در مقابل مقدار رس در رسوبات افزایش یافته‘ سرعت نفوذ آب از 35/1 سانتی متر در ساعت در نوار اول به 65/0 سانتی متر در ساعت در نوار پنجم کاهش پیدا می کند. بستر نوارهای پخش سیلاب به سبب وجود سله سطحی متراکم در سطح خاک از نفوذپذیری برخوردار نیست. آبگیری نوبت دوم با افزایش متوسط 50 سانتی متر سطح آب زیرزمینی نسبت به سایر آبگیری ها بیشترین تاثیر را در افزایش سطح سفره آب زیرزمینی منطقه داشته است. کاهش نفوذپذیری در سطوح رسوب گرفته شده نوارها‘ هدر رفت سیلاب با کیفیت بسیار خوب از طریق تبخیر‘ بهره برداری بی رویه از منابع آب زیرزمینی به ویژه در فصول خشک و وقوع خشکسالی های اخیر با شدت بالا‘ سبب کاهش تاثیر شبکه در افزایش رقوم سطح و کیفیت آب زیرزمینی منطقه شده است. چنانچه در خصوص کاهش گل آلودگی سیلاب ورودی و رسوب زدایی شبکه های پخش سیلاب چاره اندیشی نشود‘ بخش قابل توجهی از آب ذخیره شده در نوارها قبل از نفوذ به صورت تبخیر هدر خواهد رفت. بنابراین توصیه می شود که طرح های آبخوانداری در قالب طرح جامع آبخیزداری انجام پذیرد که این خود سبب افزایش نسبت سود به زیان این گونه طرح ها به دلیل کاهش گل آلودگی سیلاب خواهد شد.https://ijnr.ut.ac.ir/article_17301_229527f7f2a7ad9baa76eb8bdc050455.pdfدانشکده منابع طبیعیمجله منابع طبیعی ایران (منتشر نمی شود)55220020622-بررسی اقتصادی و طرح مباحث نظری شرکت های تعاونی جنگل نشین شمال ایران17302FAعلی اکبرمهرابیJournal Article19700101شرایط ناپایدار بوم شناختی جنگل های کشور در چند دهه اخیر با دگرگونی و ناپایداری شرایط اجتماعی و اقتصادی روستائیان جنگل نشین توام گشته و جنگل ها را بیش از پیش با خطر تخریب مواجه کرده است. تاسیس شرکت های تعاونی جنگل نشین با هدف بهره برداری و احیای جنگل های مخروبه شمال در استان گیلان به وقوع پیوست. شرکت های تعاونی که به طور عمده عرصه های تحت پوشش طرح های جنگلداری را در اختیار گرفت در اساس یک بنگاه اقتصادی به حساب آمدند که وظیفه حفظ و احیای جنگل ها را نیز به عهده گرفتند. از دیدگاه با توجه به محدودیت های بوم شناختی جنگل ها‘ برحسب ضرورت برقرار کردن رابطه ای منطقی میان بهره برداری اقتصادی و شرایط بوم شناختی در دستور کار قرار گرفت. جلب مشارکت روستانشینان عرصه های جنگلی در بهره برداری و مدیریت جنگل ها‘ در واقع اولین گام در تغییر نگرش در سیاست های مدیریت به حساب می آید. در گذشته میان مدیریت طرح های جنگلداری و روستانشینان تعارضاتی بوجود آمده بود. از این روی واگذاری این عرصه ها به تعاونی ها سرآغازی برای رفع این تعارضات نیز بوده است. اما در عین حال‘ شرکت های تعاونی جنگل نشین در چارچوب بنگاه اقتصادی می باید از قانونمندی های اقتصادی پیروی نموده و بتوانند سودآور باشند و از پایداری اقتصادی نیز برخوردار باشند. در حقیقت سعی شده که از دیدگاه اقتصادی توانمندی های واحدهای تعاونی و سودآوری آنها بررسی گردد. علاوه بر آن امکان شناخت رابطه میان توان بوم شناختی و مسئله اقتصادی شدن مورد توجه قرار گیرد.https://ijnr.ut.ac.ir/article_17302_697db9ffc575801f06decb068ee0b4f6.pdfدانشکده منابع طبیعیمجله منابع طبیعی ایران (منتشر نمی شود)55220020622-بررسی تغییرات خواص فیزیکی و تشریحی چوب و پوست گونه راش جنگل ساهکل17303FAغنچهرسامکاظم دوستحسینیJournal Article19700101در این بررسی خواص فیزیکی و تشریحی چوب و پوست گونه راش جنگل ساهکل و تغییرات آنها در سه ارتفاع و محور شعاعی تنه درخت تحلیل شده است. تعداد سه درخت سالم راش در جنگل شنرود ساهکل واقع در غرب لاهیجان قطع شده و از هر درخت سه دیسک از ارتفاع پایینی‘ میانی و بالایی تنه درخت (ارتفاع های 1‘ 2و 3) انتخاب گردید. نمونه های آزمونی برای اندازه گیری خواص مورد نظر یعنی رطوبت‘ جرم ویژه خشک‘ هم کشیدگی حجمی‘ طول الیاف و نسبت طول به قطر الیاف (L/D)‘ بنابر استاندارد 3131-ISO از این دیسک ها تهیه شد و داده های حاصله مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج این بررسی نشان می دهد که رطوبت چوب راش در محور شعاعی تغییرات کمی داشته‘ اما در محور طولی‘ در سه ارتفاع مورد بررسی‘ از زمین تا تاج افزایش می یابد. جرم ویژه خشک چوب در محور شعاعی از مغز تا پوست تغییرات کمی داشته و در سه ارتفاع از پایین به بالا کاهش می یابد. الگوی تغییرات هم کشیدگی حجمی بجز در ارتفاع 1 (دیسک پایینی) در محور شعاعی در دو ارتفاع دیگر از الگوی جرم ویژه خشک تبعیت می کند. منحنی تغییرات طول الیاف‘ راندمان و نسبت L/D چوب در سه ارتفاع و محور شعاعی تغییرات کمی را نشان می دهد. رطوبت‘ جرم ویژه خشک‘ هم کشیدگی حجمی و همچنین طول الیاف پوست راش در سه ارتفاع تنه‘ تغییرات کمی داشته‘ ولی راندمان الیاف پوست در بخش میانی تنه و نسبت L/D آن در پایین تنه بیشتر از قسمت های دیگر آن است.https://ijnr.ut.ac.ir/article_17303_8e3837efee5a66f1f3b91414e44df5d5.pdfدانشکده منابع طبیعیمجله منابع طبیعی ایران (منتشر نمی شود)55220020622-بررسی استفاده از گونی های کنفی فرسوده در ساخت خمیر کاغذ17304FAیوسفیوسفیاحمد جهانلیتباریحسینرسالتیربیع بهروزاشکیکیJournal Article19700101Soda pulping of old jute bags was studied. Moreover, Fiber length and diameter, lumen diameter and cell wall thickness were measured. Average yield and Kappa number of soda pulps were found to be 55.4% and 34.7, respectively. Different pulping conditions were compared and optimum pulping conditions were selected at 14,16, 18% alkali and 20 mm cooking time. Then, 60 g/ni2 hand sheets were made. Burst index of hand sheet was measured at 4.73, 5.78 and 4.78 kPa.m2/g for 14,16 and 18% alkali charge, respectively. Tear index was measured at 10.98, 10.83 and 11.65 mNm2/g for 14,16 and 18% alkali charge, respectively. Breaking length was measured at 4.4185, 4.6390 and 4.3900 km for 14, 16 and 18% alkali charge, respectively. Folding endurance was also measured. Statistical analysis indicated that alkali charge did not affect breaking length significantly. However, it influenced tear index, burst index, and folding endurance significantly.این تحقیق با هدف بررسی امکان بازیافت گونی های کنفی فرسوده در ساخت خمیر کاغذ به روش سودا انجام گرفته است. بدین منظور نخست خواص آناتومیکی و ترکیبات شیمیایی الیاف حاصل از این گونی ها اندازه گیری شد. در شرایط مختلف پخت‘ میانگین بازده و عدد کاپا به ترتیب 55/4 و 69/34 درصد به دست آمد. شرایط مناسبت برای ساخت خمیر کاغذ آزمایشگاهی با قلیاییت 14‘ 16 و 18 درصد و زمان پخت 20 دقیقه انتخاب شده و کاغذهای با وزن پایه 2m/gr60 ساخته شد. میانگین اندیس مقاومت در برابر ترکیدن در سه سطح قلیاییت 14‘ 16و 18 درصد به ترتیب 73/4‘ 78/5 و 78/4 gr/2Kpam ‘ میانگین اندیس مقاومت در برابر پاره شدن به ترتیب 89/10‘ 83/10 و 65/11 gr/2mNm و میانگین مقادیر طول پاره شدن سطح قلیاییت به ترتیب 4185/4‘ 3900/4 کیلومتر به دست آمد. لگاریتم اعشاری مقادیر تعداد کوتاه شدن در سه سطح قلیاییت 64/1‘ 43/1 و 62/1 بود. محاسبات آماری نشان می دهد بجز در مورد طول پاره شدن‘ در سایر موارد اندازه گیری شده اثر قلیاییت معنی دار می باشد.https://ijnr.ut.ac.ir/article_17304_abea573b171475cc998ec42556b02cad.pdfدانشکده منابع طبیعیمجله منابع طبیعی ایران (منتشر نمی شود)55220020622-بررسی بی مهرگان کف زی در تالاب گمیشان17305FAبرهانریاضیJournal Article19700101With regard to the important role of benthos invertebrates in aquatic ecosystems, the purpose of this research was to study about them in Gomishan wetland. The sampling was done by Ekman Grab from the sediments of the wetland bottom within 5 chosen stations for 12 continous months (from Esfand 1377 until Bahman 1378). The specimens were stained by Rose Bengal solvent and then were identified and counted in separate groups of macro-and meio-benthos. Among the macro-benthos, the highest density was observed in Pyrgula caspia species. After that, more density was seen respectively in Abra ovata, Cerastoderma sp., Balanus sp., Nereis diversicolar, Mytilaster lineatus and Dreissena sp. Among the meio-benthos, the highest density was seen in Foraminfera and then respectively in Ostracoda, Nematoda and Bivalve larvae. The indices of diversity and distribution were calculated and are given in this article.با توجه به نقش مهم بی مهرگان کف زی در اکوسیستم های آبی‘ هدف از انجام این بررسی‘ شناسایی وضعیت این موجودات در تالاب گمیشان بوده است. نمونه برداری توسط گرب نوع اکمن از رسوبات بستر تالاب‘ در محل 5 ایستگاه انتخابی و به مدت 12 ماه پیاپی (از اسفند 77 تا پایان بهمن 78) انجام گرفت. نمونه های به دست آمده‘ پس از رنگ آمیزی توسط محلول رزبنگال‘ به تفکیک ماکروبنتوزها و مایوبنتوزها‘ شناسایی و شمارش شدند. در میان ماکروبنتوزها‘ بیشترین تراکم مربوط به گونه Pyrgula caspia از رده شکم پایان بود. بعد از آن به ترتیب Nereis diversicolar, Balanus sp., Creastoderma sp., Abra ovata, Mytilaster lineatus و Dreissena sp. دارای تراکم های بیشتری بودند. در میان مایوبنتوزها بیشترین تراکم مربوط به راسته روزنه داران و پس از آن به ترتیب Nematoda, Ostracoda و Bivalve بود. میانگین تراکم یکساله و همچنین حداقل و حداکثر تعداد در متر مربع‘ که با احتمال 95 درصد در محل هریک از ایستگاه ها قابل مشاهده است‘ به طور جداگانه برای ماکروبنتوزها و مایوبنتوزها محاسبه شد. همچنین پراکنش جمعیت های مربوط به تمام بی مهرگان مورد بررسی در بستر بالاب‘ به صورت لکه ای به دست آمد. بر اساس 3 شاخص مختلف‘ تنوع بی مهرگان کف زی بررسی شده و از این لحاظ‘ بستر تالاب در محل ایستگاه های نمونه برداری مورد مقایسه قرار گرفته است.https://ijnr.ut.ac.ir/article_17305_26478550b607a4ead3a15015ba7f735b.pdfدانشکده منابع طبیعیمجله منابع طبیعی ایران (منتشر نمی شود)55220020622-بررسی بعضی ویژگی های بوم شناسی و زیست شناسی ماهی کلمه
(Rutilus rutilus caspicus) در تالاب انزلی17306FAرحمتندافیباقر مجازیامیریمحمودکرمیبهرام حسن زادهکیاییاصغرعبدلیJournal Article19700101A study was conducted to determine some ecological and. biological characters, including age, growth and reproduction in migratory population of roach, Rutilus rutilus caspicus, in Anzali wetland from early November 1999 to early December 2000. The sampling were done monthly but in the peak of spawning migration (late February to mid April) it was done weekly. Sex ratio in the population was 1 :17ei’:l&. Although the sex ratio was not significantly different even at 10% level but the sex ratio for each separate age group were significantly different at 0.5%. The correlation between total length, age, body weight, and scale radius were significant (P<0.00l). Based on the back calculation, the maximum growth rate was in ages 1 and 2. Instantaneous growth rate were the highest at ages 1 and 2. Gonadosmatic index (GSI) was age-dependent. The peaks for GSI curves were; late February and early March for the males and females. The eggs diameter varied from 0.95 mm to 1.3mm. The absolute fecundity was related to age.در این مطالعه بعضی از ویژگی های بوم و زیست شناسی از قبیل سن‘ رشد و تولید مثل 296 عدد کلمه مهاجر به تالاب انزلی‘ از اواسط آبان ماه 1378 تا اواسط آذرماه 1379 مورد بررسی قرار گرفت. نمونه برداری به صورت ماهانه و در زمان اوج مهاجرت کلمه در ماه های اسفند و فروردین به صورت هفتگی صورت پذیرفت. نسبت جنسی کلمه های مهاجر به تالاب انزلی برابر ?1:?17/1 به دست آمد که حتی در سطح 10% معنی دار نبود. ولی نسبت های جنسی براساس تعداد در هر گروه سنی‘ تفاوت معنی داری را در سطح 5/0% نشان داد. همبستگی معنی داری بین طول کل بدن‘ وزن بدن‘ شعاع فلس ها و سن ماهی وجود داشت ( 001/0P<). پس از انجام مطالعات پیشینه پردازی بر روی فلس و محاسبه طول ماهیان‘ بیشترین رشد در سنین یک و دو سالگی به دست آمد. میزان رشد لحظه ای نیز در سنین یک سالگی و دوسالگی بیشترین مقدار بود. نمایه غده جنسی با سن متناسب بود. اوج منحنی نمایه غده جنسی برای کلمه های نر و ماده در ماه اسفند به دست آمد. قطر تخمک ها بین 3/1 – 95/0 میلی متر متغیر بود و هم آوری مطلق با سن ماهی متناسب بود.https://ijnr.ut.ac.ir/article_17306_6ac67f19c5cd458a29c20571faaef7f5.pdfدانشکده منابع طبیعیمجله منابع طبیعی ایران (منتشر نمی شود)55220020622-بررسی تغییرات ماهانه تنوع و تراکم پرندگان آبزی و کنار آبزی در تالاب های بین المللی سلکه و سیاه کشیم17307FAبهروز بهروزیرادعلیرضا ریاحیبختیاریابوالقاسم خالقی زادهرستمیJournal Article19700101This project was conducted in Selkeh and Espand International wetlands. The study area in Selkeh and Espand are 78 and 45 ha., respectively. In Selkeh wetland, 57 speacies and in Espand 39 species were identified. The monthly average of waterfowl and wader birds were 5021 and 2695, respectively. Also, avereage density of birds in Selkeh and Espand wetlands were 64 and 60 birds per ha., respectively. During the study period common teal (Anas crecca) was the major species in both areas. The major population in Selkeh was autumn, wintering & spring migrants and for Espand it was winter migrant only. The number of species, population size, biodiversity indices of Menhinick, Simpson and Shanon Wiener diversity and evenness in Selkeh habitat were higher. However, in Espand habitat, only Marga
indices were more in number compared to the other habitat.این تحقیق از مهرماه 1378 تا فروردین ماه 1379 در تالاب های بین المللی سلکه و سیاه کشیم (کلاس اسپند) که بخشی از تالاب انزلی هستند‘ انجام شد. مساحت منطقه مورد بررسی در تالاب سلکه 78 و در تالاب اسپند 45 هکتار بود. در تالاب سلکه 57 گونه و در تالاب اسپند 39 گونه پرنده شناسایی شد. در تالاب سلکه به طور متوسط ماهانه 5021 و در تالاب اسپند 2695 پرنده آبزی و کنارآبزی شمارش شد. تراکم متوسط پرنده در سلکه 64 پرنده و در اسپند 60 پرنده در هکتار بود. در طول بررسی در هر دو منطقه‘ خوتکا Anas crecca گونه غالب بود. جمعیت عمده منطقه سلکه را مهاجران آبزی و کنارآبزی پاییزه‘ بهاره و زمستانه و منطقه اسپند را مهاجران زمستانه تشکیل می دادند. تالاب بین المللی سلکه از نظر تعداد گونه‘ تعداد پرنده‘ غنای گونه ای منهینیک‘ تنوع گونه ای سیمپسون و شانون – وینر و یکنواختی سیمپسون و شانون – وینر دارای مقادیر بیشتر بود. زیستگاه اسپند تنها از نظر غنای مارگالف و شاخص غالبیت سیمپسون دارای میزان عددی بیشتر بود که این امر اهمیت بیشتر زیستگاه سلکه را نسبت به اهمیت تالاب اسپند برای حفاظت پرندگان آبزی و کنارآبزی بیان می کند.https://ijnr.ut.ac.ir/article_17307_d7e0291df5c7047e1d8830066b0330d5.pdfدانشکده منابع طبیعیمجله منابع طبیعی ایران (منتشر نمی شود)55220020622-کاربرد شاخص های گیاهی سنجنده تی.ام در برآورد درصد پوشش گیاهی مراتع حفاظت شده جهان نما – گرگان17308FAعادلسپهریمحمدرضامتقیJournal Article19700101The objective of this study was to assess the application of vegetation indices derived from Land sat Thematic Map per imagery for estimating rangeland vegetation canopy cover percentage of Jahan-Nama protected area. Stratified random sampling was designed and 370 sample plots on 37 sample units were allocated in the field, using Global Positioning System (GPS). Land sat Thematic Map per image, dated 1998, was geometrically corrected with RMS error of less than 0.98-pixel size. Corresponding mean values of 9-pixel elements belonging to sample units for all created indices were extracted. Corresponding field measurements were regressed against TM data (as an independent variable) and 69 vegetation index values created by different combinations of TM bands (as dependent varibables). Then, statistical models were developed. Results show that if canopy cover percentage without its arrangement in classes are entered in the regression analysis, land sat data will be unable to detect their changes. The results also show that land sat data are capable of detecting high canopy cover percentage classes when field data are categorized. Regression analyses show promising results in estimating canopy cover percentage of rangeland vegetation. The index, (TM5-TM3)/(TM5+TM3), shows high correlation (0.99) with the first canopy cover class (71.9-88.1%), (TM3-TM7)/(TM3+TM7) and (TM6)/(TM3+TM5) indicate high correlation with the second class (58.6-71.9%). Having more than 0.85 regression coefficient, (TM6)/(TM7-TM2) demonstrates high correlation with the third canopy class with 45.2-58.6 percent canopy coverage. For the last class, no index could be introduced to estimate coverage
percentage as there was no significant correlation between canopy cover and all indices involved.به منظور بررسی قابلیت شاخص های گیاهی حاصل از داده های سنجنده تی.ام در برآورد درصد پوشش گیاهی در مراتع شمالی منطقه حفاظت شده جهان نما‘ از داده های رقومی سنجنده تی.ام استفاده گردید. در این تحقیق با روش نمونه برداری طبقه بندی شده تصادفی‘ داده های میانی متعلق به 370 پلات در قالب 37 درصد واحد نمونه برداری جمع آوری شد. به منظور تطبیق نقاط نمونه برداری با پیکسل های مربوطه در تصاویر قومی‘ مختصات جغرافیایی واحدهای نمونه برداری با استفاده از مکان یاب ثبت گردید. برای محاسبه شاخص های گیاهی‘ میانگین رقومی 9 پیکسل مربوط به واحدهای نمونه برداری حاصل از تصاویر تصحیح هندسی شده با خطای RMS9/0 استخراج شد. همچنین همبستگی بین شاخص های گیاهی و داده های میدانی تعیین گردید و سپس شاخص های گیاهی مناسب جهت برآورد درصد پوشش تفکیک شدند. در نهایت محاسبات و بررسی های آماری برای معرفی مدل مناسب‘ ارائه گردید. نتایج نشان می دهد که اگر داده های میدانی در طبقات مجزا قرار نگیرند‘ داده های تی.ام قادر به تخمین آنها نمی باشند. همچنین نتایج نشان می دهد که شاخص های گیاهی برگزیده‘ همبستگی قابل ملاحظه ای با داده های طبقه بندی شده میدانی (طبقه بندی براساس انحراف معیار) دارند. شاخص (TM5-TM3)/(TM5+TM3) تغییرات پوشش طبقه یک (1/88 – 9/71%) را با همبستگی 99 درصد نشان داده است. در طبقه دوم (9/71 – 6/58%) شاخص هایی که همبستگی بالایی (بیش از 85 درصد) با درصد پوشش دارند‘ شاخص های (TM6)/(TM3+TM5), (TM3-TM7)/(TM3+TM7) و (TM6)/(TM7-TM2) بالاترین همبستگی را از خود نشان داده اند. در طبقه سوم (6/58 – 2/45%)‘ شاخص (TM4/TM3) داده های درصد پوشش را با ضریب تشخیص 77 درصد برآورد کرد. در طبقه چهارم (2/45 – 7/34%) هیچ یک از شاخص ها‘ توانایی برآورد درصد پوشش گیاهی را نداشتند.https://ijnr.ut.ac.ir/article_17308_8d3e8a13bcdda4fb95ada3fe8a2b34ee.pdfدانشکده منابع طبیعیمجله منابع طبیعی ایران (منتشر نمی شود)55220020622-بررسی پیامد آتش بر پوشش گیاهی تختی ییلاق پارک ملی گلستان17309FAمریمشکرینصرت اللهصفائیانعبدالناصر اترکچالیJournal Article19700101Biodiversity is one of the prominent characteristics of Golestan National Park in north of Iran which made the park one of the biosphere reserves in all over the world. Occurrence of several fires (67 fires from 1957 to 1999) in this park can reduce the floristic richness and disturb the sustainability of the environment and lower its world wide importance. To investigate the consequence of fire and changes that usually take place in vegetation structure in ecological succession, the 720 ha Takhti Yeylagh area located in southern part of the park was selected. This area had fire in August 1995. In this study, canopy cover, phytomass and diversity were investigated and compared, for both fired and control areas. The analysis showed that canopy percentage and phytomass in the fired and control areas had significant differences and their amount increased significantly in the fired area, whereas the diversity of the two areas had no significant difference. Also, this research indicated significant increase in Gramineae likes Stipa pennata, Festuca valessiana, Avena wiestii and Aegilops tauschii in the fired area compared to surrounding control area, but woody species like Acanthophyllurn pugens , Rosa persica, Cotoneaster ovatus and Onobrychis cornuta had considerable decrease. Due to the increase in annual species (especially Gramineae) and decrease in woody species, it can be concluded that fire is a preventing parameter in dynamic evolution of ecosystem towards climax, and that the dominance of Gramineae can increase the chance fire in the future.تنوع زیستی از ویژگی های بارز پارک ملی گلستان واقع در شمال ایران است که آن را به عنوان یکی ازذخیره های زیست کره در سطح جهان اعتبار بخشیده است. بروز آتش سوزی های مکرر (67 فقره طی سال های 1336 تا 1378) در این پارک می تواند غنای محیط و ثبات زیستگاه های آن را دستخوش اختلالاتی ساخته و از اعتبار جهانی آن بکاهد. در این تحقیق به منظور بررسی پیامدهای آتش سوزی و تغییراتی که طی روند توالی اکولوژیک بعد از هر آتش سوزی در ساختار پوشش گیاهی مناطق آتش گرفته به وجود می آید‘ منطقه تختی ییلاق در قسمت جنوبی پارک که در شهریور ب1374 در سطحی معادل 720 هکتار دچار آتش سوزی شده بود‘ انتخاب و در توده های معرف مناطق آتش سوزی شده و شاهد (بدون آتش سوزی) پوشش گیاهی‘ فیتوس و تنوع مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. تجزیه و تحلیل ها نشان داد که درصد پوشش تاجی و فیتومس بالای سطح خاک در منطقه حریق با منطقه شاهد تفاوت معنی داری داشته که این دو پارامتر در منطقه حریق (تیمار) افزایش معنی دار را نشان داد‘ در حالی که در میزان تنوع دو منطقه تفاوت معنی داری مشاهده نشد. همچنین در این تحقیق مشخص شد که گندمیانی مانند Avena wiestii, Aegilops tauschii Festuca valessiana و Stipa pennata در منطقه حریق در مقایسه با منطقه مجاور خود در سطح 1 درصد افزایش معنی داری پیدا کرده اند‘ ولی گونه های خشبی مانند Acnthophyllum pugens, Onobrychis cornuta, Rosa persica, Cortoneaster ovatus بر اثرآتش سوزی چشمگیری داشتند. با توجه به افزایش گونه های یکساله مخصوصاً از خانواده گندمیان (گونه های ثانویه) و کاهش گونه های چوبی‘ آتش را می توان به عنوان متغیری بازدارنده در دینامیسم تکاملی اکوسیستم به سوی کلیماکس دانست‘ همچنین غالب شدن گندمیان را به عنوان بستری مناسب جهت بروز و تکرار آتش سوزی معرفی کرد.https://ijnr.ut.ac.ir/article_17309_368cbbd20274924e3ad836d2f38f355a.pdfدانشکده منابع طبیعیمجله منابع طبیعی ایران (منتشر نمی شود)55220020622-ارزیابی اثر پارامترهای بوته کار مرتعی بر ویژگی های کاشت آتریپلکس17310FAبنیامینهوشیانیمحمدکاظمعراقیسعیدمیناییJournal Article19700101Along with the increasing use of the country’s rangelands, the need for their reclamation and preservation is of prime importance. Due to the vast expanse of the rangelands, using machines for this purpose is unavoidable. For proper use of machines and achievement of high productivity in rangelands, suitable studies and research work are required. Despite the existence of millions of hectares of rangelands and their economic as well as environmental importance, studies on rangeland’s appropriate machine utilization in the country are few and scientific work in this area is scarce. Of all the mechanized operations practiced in agricultural production, including soil preparation, planting, plant protection, and harvesting, the most common one in rangeland work is the planting operation. Hence, scientific study of rangeland planting machinery, especially seedling planters is of prime importance. In this investigation, conducted as a factorial experiment based on a randomized complete block design, three dependent variables were measured. These include depth of furrow created by the planter, spacing precision in planting of A triplex seedling, and plant establishment as indices for monitoring the quality of planting operations. Independent variables in this study include: disk coulter (with and without coulter), depth of work (20 and 30 cm), and forward speed (2.8 and 5 km/h). Statistical analysis of the data indicated that depth of work and the use of disk coulter had significant effects on the depth of the furrow created by the planter. Moreover, plant spacing precision was significantly affected by the interaction between depth of work and forward speed, while there was no significant effect on plant establishment. Removing of the coulter and using higher depth of work resulted in deeper furrows compared with the other treatments; 24.3 and 26.3 cm deep respectively. However, use of the coulter and planting at a shallower depth created furrows of 20.5 and 18.4 cm deep, respectively. In the final analysis for the factors under consideration, forward speed of 5 km/h at 20 cm depth of work were found to be a better combination and is thus recommended.به موازات افزایش روزافزون بهره برداری از مراتع کشور‘ حفظ و احیای آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. با توجه به گستره وسیع مراتع‘ کاربرد ماشین برای این منظور اجتناب ناپذیر است و برای استفاده مناسب و حصول بهره وری بالا از ماشین در مراتع‘ شایسته است این کاربری براساس مطالعات و بررسی های لازم صورت پذیرد. علی رغم وجود میلیون ها هکتار مرتع در ایران و اهمیت اقتصادی و زیست محیطی آن‘ مطالعات انجام شده در زمینه کاربرد ماشین های مناسب در کشور بسیار اندک بوده و واقع کار علمی انجام نشده است. همانند عملیات ماشینی مختلف رایج در کشاورزی اعم از تهیه زمین‘کاشت‘ داشت و برداشت‘ در مراتع نیز عملیات کاشت برخی گیاهان بیشتر به صورت ماشینی صورت می گیرد. از این رو انجام بررسی های علمی در مورد ماشین های کاشت در مراتع‘ به ویژه بوته کارها دارای اهمیت ویژه است. در این تحقیق که در یک طرح بلوک های کامل تصادفی به عنوان قالبی در آزمایش های فاکتوریل با 3 فاکتور مستقل انجام شده است‘ 3 متغیر وابسته شامل عمق شیار ایجاد شده پس از عبور بوته کار‘ دقت در فاصله کاشت آتریپلکس و درصد استقرار بوته ها به عنوان شاخص هایی برای بررسی کیفیت عملیات کاشت مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفته است. فاکتورهای مستقل طرح عبارتند از: پیش بر بشقابی در دو سطح (وجود و عدم وجود پیش بر)‘ عمق کار در دو سطح (20 و 30 سانتی متر) و سرعت پیشروی در دو سطح (8/2 و 5 کیلومتر بر ساعت). تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که عمق شیار ایجاد شده پس از عبور بوته کار به طور معنی داری متاثر از پیش بر و عمق کار و دقت در فاصله کاشت متاثر از اثر متقابل عمق کار و سرعت پیشروی است‘ در حالی که تغییر معنی داری در میزان استقرار ایجاد نشد. عدم وجود پیش بر و عمق کار بیشتر‘ سبب ایجاد عمق شیار بیشتر به ترتیب برابر با 3/24 و 3/26 سانتی متر گردید‘ در حالیکه وجود پیش بر و عمق کار کمتر‘ شیارهایی به ترتیب به عمق 5/20 و 4/18 سانتی متر ایجاد کرد. در نهایت با توجه به فاکتورهای مورد مطالعه‘ عمق کار 20 سانتی متر با سرعت پیشروی 5 کیلومتر در ساعت مناسب تر تشخیص داده شده و توصیه می شود.https://ijnr.ut.ac.ir/article_17310_3992eabcf1927157578a4ee855a0a88d.pdf